نقد فرایند تصمیمسازی و اقداماتی که منجر به تصمیم بنزینی سران قوا شد، در واقع یادآوری اقداماتی است که دولتها و مجالس، در دورههای مختلف وعده تحقق آن را داده بودند، اما بیتوجهی به آنها موجب مراجعه مجدد به جیب مردم شد!
گفتم مهمترین دلایل مدافعان گرانی بنزین؛ مدیریت مصرف سوخت و مبارزه با قاچاق است و در این خصوص؛ حذف کارت سوخت، پایین بودن کیفیت خودروهای داخلی و بالا بودن مصرف آنها، نبود اقدامات بنیادی برای مبارزه با قاچاق و نیز عدم اجرای مصوبه قانونی افزایش تدریجی قیمت بنزین را حلقههای گمشده تدبیر بنزینی در این زمینه دانستم.
اما علاوه بر این دلایل، برخی صاحبنظران بر این باورند که یکی دیگر از دلایل مهم گرانی بنزین جبران کسری بودجه دولت است. در این خصوص هم حرفوحدیث بسیار است!
درحالیکه سالهاست رهبر فرزانه انقلاب بر «اقتصاد بدون نفت» تأکید دارند، جدا کردن طفل اقتصاد ایران! از شیر نفت شاید یکی از بهترین شیوهها برای پرهیز از تصمیماتی نظیر تصمیم بنزینی باشد؛ اما هنوز هزار راه نرفته برای تحقق این هدف مهم پیش رو است که کارگزاران نظام باید پیشازاین، این راهها را میپیمودند تا امروز گرفتار کسری بودجه نشویم. اما نپیمودند!
فهرست طویل معافیتهای مالیاتی اشخاص حقوقی و حقیقی، دهها هزار میلیارد تومان درآمد جایگزین نفت را از دسترس خارج میکند و معلوم نیست چه زمانی قرار است این فهرست به حداقل ممکن کاهش یابد و مثلاً فقط به سازمانهای عامالمنفعه واقعی ونیز بخش فرهنگ منحصر شود؟ همچنین ارقام وحشتناک فرار مالیاتی-که بین ۴۰ تا ۷۰ هزار میلیارد تومان تخمین زده میشود- کشور را از درآمدهایی محروم میکند که میتواند ما را به اقتصاد بدون نفت نزدیکتر کند و از کسری بودجه ناشی از کاهش صادرات نفت جلوگیری کند. صاحبنظران معتقدند با ایجاد شفافیت در فعالیتهای اقتصادی و بهرهگیری از تجربیات جهانی با استفاده از فناوریهای نوین، به صفر رساندن فرار مالیاتی غیرممکن نیست، اما چرا همچنان سالهاست فرار مالیاتی ادامه دارد؟
یک نکته دیگر! به تازگی معاون وزیر بهداشت از موفقیت مافیای سیگار برای جلوگیری از تصویب پیشنهاد افزایش ۱۰ درصدی مالیات سیگار سخن گفت که میتوانست برای دولت ۲۰ هزار میلیارد تومان درآمد ایجاد کند و همین یک رقم بیش از دوسوم درآمد حاصل از گرانی بنزین است. آیا متلاشی کردن مافیای سیگار- و البته مافیاهای دیگر- آنقدر دشوار است که ناگزیریم بهجای آن به گرانی بنزین در چنین شرایطی تن دهیم؟
احیای درآمدهای دور از دسترس یکی از شیوههای جبران کسری بودجه است. اما این سکه روی دیگری هم دارد و آن کاهش هزینههاست.
فربه بودن سازوکارها در هر سه قوه، اداره کشور را بسیار گران کرده است؛ و ساختارهای فربه، معده سیریناپذیری را برای کشور ساخته است که بیشتر درآمدهای کشور را با بازدهی اندک میبلعد!
تقریباً همه رؤسای جمهور و دولتهایی که روی کار آمدهاند، از چاقی دولت سخن به میان آوردهاند و وعده به سونا بردن، لاغری و چابک سازی آن را دادهاند. اما نهتنها این وعدهها تحققنیافته، بلکه در پایان، دولتی فربهتر تحویل داده و رفتهاند. تا چه زمان باید شرکتهای دولتی زیانده بیش از بودجه کشور را ببلعند؟ روشن است که تا عدم واگذاری بنگاههای اقتصادی دولتی به بخش خصوصی، سران کشور ناگزیر از تصمیمات بنزینی هستند و البته علت ایجاد انحراف در خصوصیسازی و رشد اقداماتی چون «اختصاصی سازی» و تشکیل «بنگاههای خصولتی» نیز حاصل فربه بودن دولت و نفوذ فساد در آن است.
در این میان هزینههای غیرضروری از سفرهای خارجی و داخلی تا همایشهای پرخرج و غیرضروری و پذیراییهای آنچنانی، هزینههای کلان محافظان مسئولان -که پیش از این دبیر شورای عالی امنیت ملی عدم نیاز به آن را اعلام کرد- تا قراردادهای میلیاردی برای مربیان خارجی تیمهای ملی و هزاران عنوان از هزینههای غیرضروری قوای کشور بر کسری بودجه میافزاید و البته فساد اقتصادی و دستاندازی به بیتالمال مزید بر همه اینهاست.
چرا در شرایط بد معیشت مردم -که همه بزرگان به آن اذعان دارند- کشور را مثل بچه پولدارها اداره میکنیم و برای کسری بودجه تنها به گرانی بنزین و یا سایر کالاها و خدمات میاندیشیم؟
درآمدهای خارج از دسترس و هزینههای گزاف را مدیریت کنید، بعد به سراغ مردم بروید.
راستی این ۱۰ هزارنفری که برای تصاحب ۲۹۰ صندلی سبز مجلس آینده صفکشیدهاند، در خود توانایی و کارآمدی و البته جسارت، شجاعت و پاکدستی ورود به این موضوعات را میبینند؟
نظر شما